سفرنامه 7
اتوبوسی که قرار بود مارو برسونه به نجف، یه تانک به تمام معنی بود که از قیافش پیدا بود حسابی هم سن و سال داره. پشت شیشه اتوبوس یه کاغذ با این نوشته زده بودن: بیارق النجف-92/8/15 - 5118- قم- ساربان گشت- حمیدرضا ابول مشهدی- شرکت شمسا. که به ترتیب، اطلاعات مربوط به اسم شرکت تاریخ ورود به عراق-شماره اتوبوس- شهر، شرکت و مدیر کاروان ما بود.
سوار شدیم و به سمت نجف حرکت کردیم. اونجور که از دوستان شنیدیم اتوبوسای عراقی نسبت به سال های قبل بهتر شده بودن. خدائیش ما به جز گرد و خاک زیادی که تو ماشین میومد مشکلی نداشتیم. دو عدد ماشین با کلاس شاسی بلند با تمام تجهیزات نظامی اتوبوس ما رو اسکورت می کردن و گاه و بی گاه هم کنار میزدن و با ایست و بازرسی ها صحبت هایی می کردن.
ساعت 10:25 به منطقه کوت رسیدیم. برای استراحت چند دقیقه ای و تجدید وضو و گرفتن ناهار توقف کردیم و نفسی تازه کردیم. هوا فرق چندانی با ایران نداشت. شاید هم سردتر بود. عراقی ها هم خدائیش خوش اخلاق و خونگرم بودن. چیز دیگه ای که قابل عرض باشه به نظرم نمیرسه جز ناهاری که ذیلا خدمتتون ارائه میشه.

به علت کمی وقت و شرایط امنیتی، گفتن ناهار رو توی اتوبوس نوش جان بفرمائید و ما گفتیم سمعا و طاعتا. ناهار به شدت خشک و خراشنده بود، ولی به لطف سس کچاپ و نون صمّون تونستیم از نای مبارک عبور بدیم.
کم کم به آبادی ها(آبادی که چه عرض کنم) نزدیک میشدیم و مقدار معتنا بهی عرب و دشداشه و عگال و نخل و ... می دیدیم. از اونجایی که دلمون برای خونه(بوشهر) تنگ شده بود، دیدن نخل ها تسکین خاطری بود برای ما زوج جوان تهنا. خونه ها به شدت تخریب شده و وضعیت مناسبی نداشتن، همه جا هم گل و لای بود و آب جمع شده بود که نشان از بارندگی بود. نزدیکای ظهر بود و بچه مدرسه ای ها از مدرسه بر میگشتن و یا میرفتن مدرسه. یه چیزی که خیلی توجهمو به خودش جلب کرد، طرز پوشش دختر بچه های عراقی بود که واقعا تومنی دوزار با بچه های ایرانی فرق داشتن. حدود 90 درصدشون با مانتو بلند مشکی، و روسری یا مقنعه های بلند و با حجاب مدرسه میرفتن. که این حجاب رو من کمتر بین بچه های ایرانی دیدم. انقدم این دختر کوچولوها تو این لباسا عزیز و تو دل برو میشدن که نگو. وآنگاه بود که باز ما دلمان از اینا خواست.
بگذریم.
ساعت 14:15 رسیدیم به نجف اشرف.
ادامه دارد.
--------------------------------
پ.ن: عکس اختصاصی نای نی می باشد.
پ.ن: دعای ندبه فردا صبح مسجد سهله رو از دست ندید.
دلُم لبـریــز عشق بی ریاتن